محلات بافت قدیم شهر تبریز
بافت کالبدی شهرهای ایران به تعدادی محله تقسیم میشده و این محلات از نظر وسعت و تراکم جمعیت با یکدیگر متفاوتاند. در واقع هر یک از محلات بافت انسانی و جمعیتی خاص خود را داشتهاند. هر محله نوعی واحد اجتماعی_شهری به شمار میرفت كه در سازماندهی روابط اجتماعی و اداری نقش موثری ایفا میکرد (عمرانی و اسمعیلی سنگری، 1385: 124).
در واقع میتوان چنین ادعا کرد که هر شهر مجموعهای منسجم و متشکل از انواع بافتها ئ ئ به شمار میرفت که برنامهای واحد که همان هویت شهر محسوب میشد، آن را به وحدت و یکپارچگی میرساند. در گذشته تقسیم شهر به محلات متعدد، اداره شهر را تسهیل میکرد و با وجود آنکه به هر محله مسکونی، استقلال نسبی برای حل و فصل مشکلات خود داده میشد، با این حال نحوه سازماندهی کلی آن، وابستگیاش را به تمامیت شهر تضمین میکرد (بلیلاناصل، 1387: 257).
محلات شهری به لحاظ هویتی با یکدیگر متفاوت بودهاند. در واقع ابعاد اجتماعی یک محله بیش از مقیاس محله (بزرگی و کوچکی) و حتی معابر، بر روی هویت محله تأثیرگذار بوده است. مجموعه حوادث و پیشینه تاریخی بخشی از مردم یک شهر که به عنوان عاملی مشترک آنها را به هم میپیوست، در کنار محیط فرهنگی این جمع، در روند تأثیر متقابلی بر محیط فیزیکی آنان موجب بروز عناصر کالبدی معین و هماهنگی ميشده که در هویت کالبدی محلات متجلی بوده است (عمرانی و اسمعیلیسنگری، 1385: 124).
طبق متن کتاب "تاریخ پانصد ساله تبریز" در دورههای مختلف تاریخ، تبریز محلهها و کوچههای زیادی داشته است. در سال 740 ﻫ . ق (1340 م)، محلاتی با نامهای ری، قالا، سنجران، طاق، دربجو، سرد، دستشاه، نارمیان، نوبر و موکله موجود بوده است. این در حالی است که در جریان شورشهای 981_978 ﻫ . ق (1573_1571م)، از محلاتی چون سنجران، ویجویه، درب سرد، مهادمهین، نوبر، درب میدان، درب اعلا، درب شتربان و ششگلان نام برده شده است. علاوه بر موارد مذکور این شهر در سده شانزدهم میلادی دارای محلات چرنداب، سرخاب، خیابان، امیرخیز، ری، سنجران، سیابان، چهارمنار، سروراب و سنگسیاه بوده است (عوناللهی، 1387: 196).
اولیاءچلبی محلات مشهور تبریز را در سال1050 ﻫ . ق چنین نام میبرد: دمشقیه، پلباغ، میخواران، رزجو، شتربان، امیرهقیز، سرخاب، دیک، خیابان و چهارمنار (خانلو، 1364).
الساندرو در اواسط سده شانزدهم میلادی و شاردن در اواسط سده هفدهم میلادی از وجود نه محله بزرگ در تبریز خبر دادهاند (عوناللهی، 1387: 196).
در کتاب مراتالبلدان که در سال 1296 ﻫ . ق به وسیله اعتمادالسلطنه نگاشته شده است، اسامي محلات تبریز بدین قرار است: نوبر، خیابان، سرخاب، دوهچی، ویجویه، مهادمهین، امیرخیز و باغمیشه و این محلات را توابع است که اسامی آنها از این قرار است: ششگلان، پلسنگی، چرنداب، مقصودیه، اهراب، مرالان، سیلاب، اخونی، لیلآباد، قراآقاچ، چوستدوزلو، راستهکوچه، سنجلان، چهارمنار و مزارعی که به شهر متصل است؛ قراملک، لاکهدیزج، خطیب، حکمآباد، بارنج، بیلانکوه، کوچه باغ و شنبغازان (اعتمادالسلطنه، 1367).
در نقشه ترهزل_فابویه (1208_1207 ﻫ . ق) نام سه محله تبریز، خیابان، مهادمهین و نوبر به چشم میخورد. در نقشه دارالسلطنه قراجهداغی (1297 ﻫ . ق) نیز محلات تبریز بدین قرار آمده است: آخونی، ارمنستان، امیرخیز، اهراب، باغشاوا، باغشمال، باغمیشه، بیلانکوه، پلسنگی، جامیشآباد، چوستدوزان، چهارانداب مهادمهین، چهاربخش، چهارمنار، حکمآباد، خطیب، خیابان، سرخاب، سنجران، شتربان، ششگلان، عموزینالدین، قراآقاج، قیاس، لیلآباد، مارالان، مقصودیه، مهادمهین، نوبر و ویجویه.
در نقشه دارالسلطنه مراغهای (1327 ﻫ . ق) فقط 7 محله تبریز مشخص شدهاند که عبارتند از: ارمنستان، پلسنگی، جامیشآباد، راستهکوچه سنجران، قیاس، مارالان و مقصودیه (فخاری تهرانی، 1385).
وصف نادرمیرزا در کتاب "تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز" و نیز دکتر محمد جواد مشکور در کتاب "تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری" از محلات بافت تاریخی تبریز بدین شرح است:
آبادانی شهر از جانب شرق متصل است به قریه بارنج. آن روستا را نیز با قصر خلعتپوشان فاصلهای نیست و آن جای به روستای کرگج. عرض این آبادی از شمال به جنوب به یک فرسنگ و از شرق تا غرب تبریز را دو طول است، نخست از آخر باغات بارنج تا پل رود آجی دو فرسنگ، دویم از اول خیابان تا به اول آبادی روستای قراملک دو فرسنگونیم است و پر کرده است این فضا را در هر دو ساحل مهرانرود از اشجار و بساتین و عمارات. چون بنگری همه این سواد یک قطعه باغی است سبز و خرم. و این شهر را کویهایی است که یکیک برشمارم:
* خیابان
در مشرق شهر است، کویی است بزرگ و نامدار، هر که از عراق و خراسان آید، نخست وارد شود به خیابانی
طولانی و عریض که سه ربع فرسنگ طول و شصت ذرع عرض آن است. در آن سال که من به تبریز آمدم این خیابان از دو سوی نهری روان داشت و به کنار آن نهرها درختهای ناژ و سراسر سایهافکن و همه آن بیدها به یک خط نشانده بودند، و آن راه را نگهبانان بودند با اجری از دیوان خلافت. درختها کهنسال بود. یکیک ببریدند و به جای آنها نهال غرس ننمودند تا یکسره از آن خالی شد (نادرمیرزا، 1373: 82).
این محله را کویها و برزنهای بسیار است که دمشقیه، دالان میرزا رضا، قوللار، بازار میرزا نصرالله، دلخون و کوی قرهباغیها از آن جمله به شمار میروند. مرکز آن میدان قطب است که اهالی آن را "قورد میدانی" گویند که به معنی میدان گرگ است و آنچنانکه از تاریخ برمیآید محل گرگبازی و مسابقه بین گرگها بوده است. از مساجد معروف این محله، مسجد کبود، یادگار جهانشاه آققویونلو است. آب اصلی این محله از قنات زبیده خاتون تأمین میشود. در این محله صنعت قالیبافی بیش از همه رواج دارد (مشکور، 1352: 125_124).
* مرالان (مارالان)
این خود کویی است به جنوب شهر و مایل به شرق، هوایی نیک و آبی فراوان و بساتین خوب دارد و جزو خیابان شمردهاند (نادرمیرزا، 1373: 83).
این محله از شمال به محله خیابان و از جنوب به کوههای یانق و از غرب به محله نوبر و از مشرق به باغهای محله خیابان و تپههای چاچاراق محدود است. مرکز محله میدانی است که چارچی نام دارد و یکی از کویهای معروف آن غیاث است که خود محله کوچکی است. قناتهای معروف آن قورچیباشی، تاجرباشی و نایبالسلطنه میباشد. زیارتگاهی متعلق به ارمنیان تبریز در جنوب این محله به نام مريم ننه مستقر است (مشکور، 1352: 166).
* باغمیشه
کویی بزرگ و نزه است. آن در مشرق به ساحل رود در تنگنایی مطوّل است و در آب و هوا ممتاز است و یکسره با اشجار میوهدار و دیگر درختان مستور و در همان کوی روستایی است مشهور به بیلانکوه که اکنون به دیوان آذرآبادگان به لهجان و به نامههای قدیم "ویلانکوه" نویسند (نادرمیرزا، 1373: 83).
این محله از شمال به کوههای سرخاب (عینالی) و از جنوب به قوریچای و از مشرق به قریه و باغات بارنج و از مغرب به محلات پلسنگی و سیلاب محدود است. یکی از بناهای قدیم این محله ربعرشیدی در بیلانکوه است. در تداول مردم تبریز باغمیشه به معنای باغ و بیشه است که از وجود درختان انبوه در آن ناحیه خبر میدهد. آبرو بیشتر قناتها از این محله است. قسمت علیای مهرانرود از این محله میگذرد و قناتهای معروف آن عبارتند از: قنات مجتهد، قنات شاهچلبی، قنات علیآباد، کاروانگاه و خواجه علی. باغمیشه از سه محله کوچک قله، سیابان و بیلانکوه تشکیل شده است و مرکز اصلی این محلات بازارچه بیلانکوه است. شغل عمده اهالی آن باغداری و کشاورزی است (مشکور، 1352: 115_114).
* پلسنگی (پل سنگين)
کویی کوچک پر از اشجار و بساتین و سرایهای عالی به حساب باغمیشه است (نادرمیرزا، 1373: 85).
محله پلسنگی (پل سنگین)، محله کوچکی است که در شمالشرقی شهر واقع شده و از شمال به محله سیلاب و از جنوب به خیابان و دمشقیه و از مشرق به باغمیشه و از مغرب به محله ششگلان محدود است. مرکز این محله میدان کنار راسته باغمیشه است. این محله را چهار مسجد است که معروفترین آنها مسجد پلسنگی است. آبشخور محله از قناتهای خواجه علیبیگ و امام جمعه و حسن پادشاه و سردار است. سبب تسمیه این محله به این نام، پلسنگی بزرگی است که بر مهرانرود ساختهاند و در کنار این محله قرار دارد (مشکور، 1352: 116).
* ششگلان
کویی است کوچک. بیشتر مردم آن جای اعیان و بزرگان بود و از برزنهای باغمیشه است. پلسنگین را به دفتر "درب اعلی" و ششگلان را "درب ری" نویسند (نادرمیرزا، 1373: 85).
این محله از شمال به محله سرخاب، از جنوب به مهرانرود و محله خیابان و از مشرق به پلسنگی و سیلاب و از مغرب به حرمخانه و سرخاب محدود است. از محلات اشرافنشین شهر است به همین مناسبت عمارات عالی در آن ساختهاند، اعتمادالسلطنه مینویسد: از عمارات غیر سلطانی در تبریز یکی عمارت عزیزخان سردار کل است که در محله ششگلان واقع است و در زیبایی از روی حقیقت اولین عمارت این شهر است (مشکور، 1352: 154).
* سرخاب
کوی و بستانی بس بزرگ است. به نام آن کوهی خواندهاند که کوی به سفح آن است. این کوی مرتفع و مشرف بر همه شهر است. هوای این نیک و به اعتدال است. روزها به تابستان گرمتر بود که خورشید بر این کوه خشک تابد. چون پاسی از شب بگذرد سنگها را گرمی برود و هوا نیک شود. خاک این کوی با ریگ مخلوط است. چون دیوارها نهند سختتر گردد و به زمین آن رطوبت نبود. بساتین این کوی کمتر است. بقعه مبارکه سیدحمزه در این کوه است که زیارتگاه تمامی مردم شهر است و این بقعه در وسط این کوی است (نادرمیرزا، 1373: 86).
این محله از شمال به کوههای عینالی و از مغرب به شتربان (دوهچی)، از جنوب به مهرانرود و قسمتی از محله ششگلان و از مشرق به محلات ششگلان و سیلاب محدود است. محله سرخاب مشتمل بر دو قسمت است که یکی حاشیه و دامنه کوه و دیگری دشت میباشد. آبشخور این محله از قنات شاهچلبی است. در روضاتالجنان جایی به نام درب اعلی آمده که ظاهراً محل عمارت حکومتی و در سرخاب واقع بوده است چنانکه مینویسد: مرقد و مزار سلطان میرحیدرتونی در درب اعلی، تکیهای است مشهور ... در زمان سلطنت میرزا اسکندر در سنه 830 بدرود کرد. سلطانالقرایی در حواشی این کتاب مینویسد: در اوایل محله سرخاب بین جنوب غربی مقبره سید حمزه و ساحل شمالی مهران رود تقریباً در جهت غربی محله ششگلان نزدیک به پل قاری جایی است معروف به تکیه حیدر، آنجا محل مقبره و تکیه سلطان میرحیدرتونی است و درب اعلی هم در آن حوالی بوده است. جماعتی از درویشان صوفیه از دور و نزدیک و از بلاد عثمانی نیز به آن تکیه رفت و آمد داشتند و به آبادی و رونق آن اهتمام میورزیدند. تا ایام شاه عباس اول معمور و آسیبی از خرابکاری طرفین شیعه و سنی نیافته بود. شاه عباس آنجا را با لوث تهمت فسق آلوده کرده منهدم ساخت. علاوه بر مقابر متفرقهای که در سرخاب وجود داشت، سه مزار مشهور به نامهای مزار باباحسن، مزار بابامزید و مقبرهالشعرا بوده است. از میان این مزارها، مزار باباحسن و بابامزید، مختص باباها و پیران تصوف بوده ولی مقبره سوم به مناسبت دفن تدریجی شعرا در آن محل به مقبرهالشعرا مشهور گردیده است (مشکور، 1352: 136).
* شتربان
بزرگترین کویهای تبریز است و هیچ باغ و بستان در نفس این محله نبود. جمعیت این کوی بسیار با ثروت باشند. این کوی بیشتر در اراضی مُنخَفَضه است به ریشه کوه سرخاب. این کوی تا به نزدیکی رود آجیچای ممتد است. بدان جای چند قطعه باغ جزو این کوی است و مزارعی چند پر قیمت که مَبطَخَه کنند و خربوزه و گرمک بدان مزارع نیک شود (نادرمیرزا، 1373: 87).
این محله را در زبان ترکی (دوهچی) گویند از شمال به کوههای عینالی، و از مشرق به محله سرخاب و از جنوب به مهرانرود و به محله امیرخیز محدود است. این محله دارای چندین میدان است که از جمله معروفترین آنها میدان صاحبالامر است که اصلاً از بناهای اوزون حسن آققویونلو است. قناتهای معروف این محله، قنوات شتربان و نهند است (مشکور، 1352: 150).
* نوبر
کویی بس بزرگ و آباد است و به جنوب شهر افتاده. مردمی بسیار و بیشتر با ثروت و اهل تجارتاند. به همه سراها، عمارات عالیه و بناهای باشکوه نهادهاند. صحن این ابنیه پر از اشجار مثمره و صنوبرهاست. فواکه آن کوی ممتاز باشد. از آثار قدیم در این کوی چیزی نباشد (نادرمیرزا، 1373: 87).
از شمال به محلات راستهکوچه و مهادمهین و از جنوب به کوههای یانق و از مشرق به محله مارالان و از مغرب به چرنداب محدود است. باغ شمال که باغ بزرگی بوده است در این محله قرار داشت (مشکور، 1352: 172).
* مهادمهین
این کوی را پیشینیان این روزگار مهادمهین، باستانیان میارمیان و اکنون بومیان تبریز میارمیار گویند و به دفتر همان مهادمهین نویسند. محلهای آباد و نامدار است. محله آباد و بزرگ است، مگر آنکه در این کوی روضات و بساتین کمتر باشد. این کوی را برزنهاست. یک قسمت از آن ارمنستان است. تبریز را رعیت مسیحی خانوار است، بیشتر با ثروت و مکنت. سفرای دول فرنگ و عثمانی در این کوی باشند و به هر سفارتخانه بیرق افرازند (نادرمیرزا، 1373: 88).
این محله در مرکز شهر قرار دارد. از کوچههای معروف این محله نعلچیگران است و از برزنهای معروف آن، محله سنگسیاه بوده است که در روضاتالجنان چند بار نام آن آمده است و مسجد استادشاگرد در میان این محله واقع گردیده است (مشکور، 1352: 171).
* چرنداب
بدین کوی نیز چندین خانوار عیسوی است. معبدی نیز عمارت کردهاند. مُسلم نیز انبوه است. اهراب هم برزنی از چرنداب است (نادرمیرزا، 1373: 92).
این کوی در جنوب شهر قرار دارد. از شمال به مهادمهین و از جنوب به تپههای یانق، از مشرق به نوبر و از مغرب به محله لیلآباد محدود است. این محله را چندین کوی است که معروفترین آنها عبارتند از: درویشلر، عینالدوله، طوماس، تاجرباشی و سیدلر. قناتهای معروف این قنات حسین، میرزمان، سراج، سلطان و آب طوماس است. در تاریخ اولادالاطهار آمده است که چرنداب از محلات اصلی تبریز نیست بلکه از توابع محله نوبر و مهادمهین بوده و دو چرنداب وجود داشته که یکی چرنداب نوبر و دیگری چرنداب مهادمهین بوده است (مشکور، 1352: 117).
* امیرخیز
کویی بزرگ است به مغرب شمالی شهر، آن جا را آب اندک است، بدین روی باغ نیز اندک باشد. طایفهای از تجار تبریز که به شالچی معروفاند، بدین کوی خانه دارند (نادرمیرزا، 1373: 92).
این محله از شمال به تلخهرود و از جنوب به مهرانرود و از مغرب نیز به مهرانرود و محله چوستدوزان و از مشرق به محله شتربان (دوهچی) محدود است. دروازه اسلامبول (استانبول) که از دروازههای قدیم شهر تبریز بوده است، در جنوب این محله قرار داشته است (مشکور، 1352: 111).
* ویجویه
کویی بزرگ به مغرب شهر است. بدین محلّت نیز بستان کمتر باشد. سُکّان این کوی بیشتر اهل معرفت و معاملهاند (نادرمیرزا، 1373: 92).
از شمال به چوستدوزان، از جنوب به قرهآغاج، از مغرب به حکمآباد و از مشرق به راستهکوچه و دیکباشی و انگج محدود است. مرکز آن میدان ویجویه است. آبشخور این محله از قناتهای سنجاق، حاجحسن، شعربافان و سردار است که نام قدیم آن همتعلی است (مشکور، 1352: 174).
* چهارمنار
کویی کوچک است در نفس شهر و قرب بازار. اهل این محلت همه بازرگانان و علما و تجار با نام است. اواسطالناس در آن کمتر باشد (نادرمیرزا، 1373: 93).
حدود این محله مشخص نیست و محله کوچکی است در نزدیکی بازار و در مجاورت محله سنجران بوده است. در روضاتالجنان از مدرسهای به نام "مدرسه قاضیه" در چهارمنار یاد شده است که کتابه (کتیبه) آن به خط حاج محمد بندگیر بوده است. امروز اثری از این بنا در این محل نیست (مشکور، 1352: 120).
* قرهآغاج
کویی است به مغرب شهر، سکان آن اهل حرفت و صناعتاند. بساتین آنجا نیز اندک است (نادرمیرزا، 1373: 93).
به سبب بودن درختان کهن نارون در آن به این نام معروف است. از شمال به ویجویه و قسمتی از حکمآباد و از جنوب به آخونی و از مشرق به گجیل محدود است. آبشخور این محله از میر قنات آخونی است که به سبب عمق زیاد تا قریب چهل پله برای برداشتن آب باید پایین رفت. از تاریخ چنین برمیآید که قرهآغاج تا زمانی پیش جزء شهر نبوده و از دهات و باغات خارج از شهر به شمار میآمده است (مشکور، 1352: 155).
* چوست دوزان
این کوی به مغرب تبریز است، پر باغ و بستان، جایی مصفّاست (نادرمیرزا، 1373: 93).
از شمال به محله امیرخیز، از جنوب به ویجویه و از مشرق به سنجران و از مغرب به مهرانرود و امیر زینالدین (عمو زینالدین) محدود است. مرکز محله نیز به همین نام معروف بوده است. آبشخور این محله قنات آناخاتون و احمدپاشا است (مشکور، 1352: 118).
* سنجران
کویی قدیم است و آباد. هیچ بستان بدین کوی نبود. آن بسته به کوی چهارمنار است (نادرمیرزا، 1373: 94).
این محله از شمال به مهرانرود و از جنوب به مهادمهین، از مشرق به راستهکوچه و از جنوب به ویجویه محدود است. آبشخور این محله از مسیر قناتهای حکمآباد، حسنبیک، آناخاتون و حاج سیدحسن بوده است (مشکور، 1352: 143).
* حکمآباد
این کویی است بزرگ و نامدار به همه جای مشهور. هر گوشه آن نمونهای از بهشت. در بهاران مردم این شهر را جای تفرج و جشن است. مردم این محلت همه با نیرو و کشاورزند. کار آن همه کشت سبزیهای بستانی است که تمامی شهر را کفایت کند (نادرمیرزا، 1373: 94).
این محله از شمال به محلات امیر زینالدین (عمو زینالدین) و جمشیدآباد (جامیش آباد) و لوکزه و از جنوب به شامغازان و از مشرق به محلات ویجویه و چوستدوزان و از مغرب به قرهملک محدود است. این محله تا چندی پیش از دهات خارج از شهر بود و بعداً به تبریز متصل شده است. از مساجد مهم این محله مسجد جامع است. این محله دارای شش قنات است که معروفترین آنها قنات میرزاعلی است. مردم این کوی بیشتر کشاورز و باغدار و سبزیکارند (مشکور، 1352: 122).
* کوچه باغ
محلتی بزرگ و طولانی است به مغرب جنوب شهر افتاده، نزدیک به فرسنگی درازای این کوی است. برزنها دارد همه آباد. این کوی سراسر بساتین رز و دیگر فواکه است (نادرمیرزا، 1373: 96).
این محله از شمال به قرهآغاج، از شرق به گجیل و از غر ب به محله آخونی محدود است. آبشخور این محله قنات خواجهمرجان است که مانند اغلب قنوات تبریز در مسیر آن طاقها زده و با احداث پلههایی تا سطح آب آن را به صورت آب انبار درآوردهاند.
* آخونی
از محلات شرق تبریز است که از شمال به کشتزارهای حکمآباد، از شرق به محله قرهآغاج و از جنوب به محله ازان محدود است و از محلات پر جمعیت شهر بوده است. این محله نیز در گذشته از روستاهای اطراف شهر تبریز بوده و به سبب توسعه شهر به تبریز پیوسته است. مرکز این محله را میدانگاه گویند. در این محله قناتی به همین نام (آخونی) روان است که سراها و باغها و برزنها را سیراب میکند. نام این محله در اولاد الاطهار اخیخونی (اخیخونی) آمده است.
* اهراب
از محلات جنوب شهر است. از شمال به محله ویجویه و مهادمهین و قرهآغاج و از جنوب به محله لیلاوا و گازران محدود است. آبشخور این محله قنات خواجهمیجان (خواجه مرجان) و خامتخان (خان محمدخان) است.
نادرمیرزا این محله را برزنی از چرنداب نوشته است. قبرستان این محله گجیل نام دارد. معمران این ناحیه از پدران خود سینه به سینه مساحت قبرستان را شصت خروار زمین روایت میکنند.
* خطیب
این محله در جنوب غربی تبریز و تا پیش از این دهی بود که در اطراف تبریز قرار داشت. از شمال به محلات آخونی و شامغازان، از جنوب به کشتزارهای لاله و از شرق به شاوا (شاه آباد) محدود است. میدان اصلی آن میدانچه نامیده میشود. این محله را سه قنات پر آب است که معروفترین آنها قنات حرم است که کشتزارهای اطراف را مشروب میکند. آب آشامیدنی مردم نیز از قنات حیدربیگ تأمین میشود.
* راستهکوچه
این محله در مرکز شهر قرار دارد، از شمال به مهرانرود و از جنوب به مهادمهین، از شرق به کوی حرمخانه و از غرب به محله سنجران محدود است. مرکز محله را میدان دیکباشی گویند. مسجد طالبیه، مسجد و مقبره صادقیه نیز در این محله قرار دارند. راستهکوچه از محدثات عباسمیرزا است و سبب احداث آن حمل و نقل توپهای عرادهدار از آن راه به ماوراء ارس برای جنگ با روسیه بوده است. یکی از برزنهای این محله، انگج نام دارد. معنی انگج (انگش) در زبان ترکی، گودال و چاله کم عمقی است که در مصب آب برای تقسیم و گرداندن آب از ممری به ممری دیگر حفر میکنند.
* لاله
این محله قریهای است در جنوبغربی شهر تبریز با باغهای بسیار. لاله را چهارده قنات است که عبارتند از: باباخدر (خضر)، دولدول، جنگل، هارونگلی، شفا، فرجام، درهگل، خانم سوی، دایجاه، مختارآباد، جد گلی، یولی باغی و زینهلر. کشاورزی و گله داری از مشاغل عمده مردم این محله است.
* گازران
این محله در جنوبغربی شهر واقع شده است که از شمال به شاوا و از جنوب به باغهای لاله و از شرق به لیلاوا و از غرب به محله خطیب محدود است. میدان گازران در وسط محله است. این محل را به مناسبت آنکه جامهشویان در آب آن لباس و پوست میشستند، گازران گفتهاند.
* لیلاوا (لیلآباد)
از محلات بزرگ شهر تبریز است که در جنوب شهر واقع گردیده است. از شمال به میارمیار (مهادمهین) از جنوب به یانق، از شرق به چرنداب، از غرب به اهراب و گازران محدود است. آبشخور این محله از قناتهای والمان، حاج محمدباقر، چشمه آقا و چشمه پهلوان است. ارامنه شهر تبریز بیشتر در این محله سکونت دارند.
* جمشیدآباد (جامیشآباد)
محلهای است در شمالغربی شهر، از شمال به تلخهرود و از جنوب به باغهای حکمآباد و از مشرق به امیرزینالدین (عمو زینالدین) و از مغرب به محله دک دیزج (لوکزه) محدود است. این محله سابقاً مزرعهای بوده و نام آن در کتابهای قدیم گاومیشان آمده است. از مساجد معروف آن "مسجد بزرگ" و دیگری "مسجد کوچک" است. آبشخور این محله از قنات میرقاسم است و اهالی با دلو از چاههای مسیر قنات آب برمیدارند. کشتزارهای این محله از تلخهرود آبیاری میشود، پیشه بیشتر مردم این محله کشاورزی و سبزی فروشی و دورهگردی است.
* امیر زینالدین (عمو زینالدین)
این محله را که امروز عمو زینالدین گویند، در وقفنامه مظفریه از عهد جهانشاه قراقویونلو امیر زینالعارفین آمده است. از محلات شمال تبریز است که از شمال به مهرانرود و از جنوب به حکمآباد و از مشرق به محله چوستدوزان و از مغرب به محله جمشیدآباد (جامیشآباد) یا گاومیشان محدود است. این محله را چهار مسجد است که معروفترین آنها مسجد موجوز (معجز) است. آبشخور این محله از قنات ایلانلی بوده که خشک شده و اکنون از قنات دیگری به نام میرقاسم که مربوط به محله جمشیدآباد است، استفاده میکنند. شغل بیشتر اهالی این محل کشاورزی و قالیبافی است.
* سیلاب
این محله از دو قسمت یکی شمالی، در دامنههای کوههای عینالی و دیگری جنوبی تشکیل شده است. از شمال به کوه عینالی و از جنوب به ششگلان و از شرق به باغمیشه و پلسنگی و از مغرب به محله سرخاب محدود است. مرکز محله بازارچه سیلاب است. این محله را ده مسجد است که بزرگترین آنها مسجد میرنظامالدین است. سبب تسمیه آن به سیلاب آن است که قسمت شمالی این محله در مسیلهای قرار گرفته است. آبشخور این محله از قنات خواجه علیبیگ است.
* شام غازان
رونق این محل از زمان غازانخان مغول و از روزگاری است که وی آرامگاهی رفیع برای خود در این محل به سال 699 هجری قمری بنا کرد.
* شاهآباد
محله کوچکی است در جنوب شهر که از شمال به محلات کوچهباغ و از جنوب به گازران و از غرب به محله خطیب محدود است. مرکز آن میدانگاهی است به نام "میدان مسجد" که چهار کوچه از آن منشعب میشود و تنها مسجد این محله در آن میدان قرار دارد. آبشخور این محله از قناتهای محلات گازران و خطیب است. قنات دیگر وزیرآباد است که آب آن نیز به این محله میآید. در تداول مردم تبریز به این محله "شاوا" گفته میشود.
* قرهملک (قراملك)
این محله در منتهیالیه مغرب شهر تبریز واقع است و در سابق از دهات اطراف آن به شمار میآمده است. از شمال به تلخهرود و از جنوب به قریه رواسان و از مشرق به محلات شامغازان و حکمآباد و جمشیدآباد و از مغرب به قریه کجاباد و دنباله تلخهرود محدود است. آبشخور آن از قنات میرزاصادق است که قناتی پرآب میباشد. رودخانه تلخهرود نیز به هنگام بهار و طغیان مزارع این محله را سیراب میسازد (مشکور، 1352: 161_110).
به طور كلي مراکز محلات تبریز به عنوان فضاهای عمومی و شهری هر محله مسکونی به شمار میرفتند. در برخی از موارد مرکز محله یک گشایش و گاه به صورت خطی متظاهر میشده است. اما در هر صورت این فضاها در برگیرنده عناصر عمومی مذهبی شامل مساجد، امامزادهها و ...، عنصر خدماتی شامل حمام، یخچال و آبریزگاه، عناصر حکومتی شامل قراولخانه و ...، عناصر تجاری شامل دکاکین و نیز عناصر شهری مانند گورستان و ... بودهاند. تعداد و موقعیت مراکز محلات به گونهای بوده است که بتوانند به بهترین وجه ممکن، نیازهای روزمره محدودهای معین و یا حتی سکنه بخشهای فراتر از خود را پاسخ دهند (بلیلاناصل، 1387: 260_258).
در ادامه لازم به توضیح است که محلات بافت قديم شهر تبریز به علت شرایط اقلیمی خاص منطقه از بافتی درونگرا برخوردار بوده است. به طوریکه اکثر جهانگردان در نگاه نخست، متوجه این امر شدهاند. کنت دوسرسی مینویسد: در واقع دو طرف کوچهها، دیوارهای بلند کشیده شده و فقط میانشان سوراخ کوچکی است که تنها به یک نفر برای ورود به خانه راه میدهد. ولی همین که از این مدخل تنگ و پست عبور کردیم، وارد حیاطهائی میشویم که همیشه مزین به درخت و گل است، یا باغهایی که با صفا و سرسبز است (سلطانزاده، 1376: 86).
در کتاب "تاریخ پانصد ساله تبریز" نیز در این مورد آمده است: تبریز کهنه که محلات قدیم در آن قرار دارد، دارای کوچههای پیچاپیچ و بلند و تنگ است که دیوارهای مرتفعی از خشت و گل به طرز حزنآوری از هر سوی آن را احاطه کرده است. چون از قدیمالایام این شهر بر سر راه ماوراءقفقاز به عراق و سواحل دریایخزر به آناطولی دریایسیاه قرار داشته و همواره مورد تهاجم اقوام مهاجم از این راهها بوده است، از اینرو مردم برای حفظ جان و مال خود از تهاجمات و غارتهای احتمالی، دیوارهای خانه های خود را بلند کرده، حتی برای کوچهها در گذاشته، و آن را تبدیل به قلعههایی کوچک میکردند (مشکور، 1352: 109).
وجود یک فضای ورودی با مسیری غیرمستقیم و ترکیب با اتاقها و دالان در یک یا چند سوی حیاط، و همچنین وجود دو بخش اندرونی و بیرونی در برخی از خانههای بزرگ از نکات دیگری است که توجه بسیاری از سیاحان را به خود جلب میکرد. خانههای بافت قدیم تبریز نيز به مانند محلات آن، بافتی درونگرا داشتهاند و غالباً نور، تهویه و منظر اتاقها از حیاط درونی تأمین میشده است. نحوه قرارگیری فضاهای ساخته شده پیرامون حیاط غالباً به چهار صورت بوده است؛
در حالت نخست، فضاهای ساخته شده و یا ساختمان در سه طرف و دیوار در طرف چهارم حیاط بوده است. در حالت دوم دو فضای ساخته شده در دو جبهه از حیاط به شکل دو ضلع عمود برهم قرار داشتهاند. در حالت سوم دو فضای ساخته شده در دو جبهه روبهروی هم در دو طرف حیاط هستند و سرانجام در حالت چهارم تنها یک فضای ساخته شده در یک جبهه از حیاط وجود دارد و سه جبهه دیگر توسط دیوار محصور شده است. در حالات مختلف ممکن است یک یا چند فضای خدماتی مانند فضاهای بهداشتی در گوشهای از حیاط ساخته شده باشد. بخش اصلی در بیشتر موارد در جبهه شمالی حیاط قرار داشته و به این ترتیب در زمستان از نور آفتاب به خوبی بهره گرفته میشد و غالباً فضاهایی که اهمیت کمتری داشتهاند در جبهههای شرقی و غربی ساخته میشدند. برخی از خانهها یک طبقه و برخی دیگر دو طبقه بودهاند. بسیاری از خانهها، یک طبقۀ زیرزمین نیز داشتهاند که در بعضی از واحدهای مسکونی بزرگ یا متوسط، حوضخانهای در طبقه مزبور ساخته میشد. فضاهای فرعی و خدماتی غالباً در پشت فضاهای اصلی ساخته میشدند و همانطور که اشاره شد گاهی نیز در گوشهای از حیاط قرار میگرفتند.
فضاهای ورودی واحدهای مسکونی از عناصری مانند پیشطاق، هشتی و دالان تشکیل میشده است. این عناصر غالباً به گونهای طراحی میشد که مسیر ورود به فضاهای درونی خانه دارای یک یا چند اعوجاج باشد به نحوی که ورود ناگهانی و سریع به فضاهای درونی را ناممکن سازد. نحوه ورود از حیاط به درون اتاقها نیز به چند صورت بوده است. ورود به اتاقها در سادهترین و ابتداييترین شکل در معدودی از خانههای کوچک به طور مستقیم از حیاط صورت میگرفت. در خانههای متوسط و بزرگ، دسترسی به اتاقها به طور مستقیم از حیاط صورت نمیگرفت بلکه از یک فضای ارتباطی واقع در کنار اتاق انجام میشد، در چنین حالتی غالباً دو طرح وجود داشت. در حالت نخست، دالانی بین اتاقها قرار داشت که دسترسی به اتاقها از طریق آن انجام میشد به این ترتیب که از حیاط باید ابتدا به دالان وارد شد و سپس از آنجا به اتاقها دسترسی یافت. در برخی از خانهها، به ویژه خانههایی که قدمت کمتری دارند، یک فضای ارتباطی، در بین اتاقها وجود داشته که به فضایی موسوم به هال در آپارتمانهای چند دهه پیش شباهت داشته و نوعی فضای ارتباطی، دسترسی و تقسیم کننده حرکت برای اتاقها و سایر فضاهای محصور به شمار میآمده است. یکی دیگر از ویژگیهای بارز معماری برخی از انواع فضاهای معماری تبريز از جمله واحدهای مسکونی، شیوه آجرکاری آنها بوده است. در بسیاری از بناهای تبریز برای پوشاندن سطح نما و تزئین بنا از نوعی آجرکاری تزئینی استفاده میشده که در سایر مناطق کشور کمتر مورد استفاده قرار میگرفته است. در این شهر مانند برخی دیگر از شهرهای آذربایجان، انواع گوناگونی از نقوش که دارای خطوط منحنی شکل بودهاند، با آجر طراحی و اجرا شده و بدینترتیب آجرها مطابق با شکلهای مورد نظر تراش یا برش داده شده و در نما مورد استفاده قرار میگرفتند (سلطانزاده، 1376: 96_84).
در خصوص بافت مسكوني شهر تبريز میتوان اذعان داشت مذهب و امنیت دو عامل مهمی هستند که همچون دیگر شهرها در نحوه توسعه و سازماندهی آن موثر بودهاند. به عنوان مثال کوچههای پر پیچ و خم و بنبستهای رشد یافته، در میان بافت مسکونی علاوه بر حفظ امنیت و دور از دسترس نگهداشتن خانهها، آنها را از مسیرهای پر رفت و آمد جدا میکرده است. از سویی دیگر وجود سلسله مراتب در معابر و دسترسی غیرمستقیم به مرکز بافت، محدودههای خصوصی برای چند خانه ایجاد میکرد که رفت و آمد افراد بیگانه را کنترل مینمود و حریم قراردادی نانوشتهای را که همواره در شهرهای سنتی به مورد اجرا گذاشته میشد، میآفرید. جهتگیری بافت مسکونی شهر تبریز در غالب نقاط از جهت قبله که دارای انحراف 17 درجهای نسبت به سمت شمالشرقی است، تبعیت کرده است. البته لازم به ذکر است که در برخی قسمتها چرخش یا امتداد معابر بر جهتگیری قطعات مسکونی تأثیرگذار بوده و در اولویت قرار گرفته است. نهایتاً نکته حائز اهمیت آن است که در سکونتگاههای سنتی گذشته، برخلاف معیارهای کنونی، زمینهای مستقر در قلب بافتهای شهری از ارزش و اعتبار بیشتری برخوردار بودهاند و جزو بخشهای اعیاننشین محلات به شمار میرفتهاند. نتايج حاصل از مطالعات انجام شده بر روی موقعیت خانههای افراد صاحبمنصب در شهر، تأییدی بر این امر است.
فهرست منابع :
* اعتمادالسلطنه ،م. ح. (1367). مراتالبلدان، به كوشش عبدالحسين، نوائي و ميرهاشم، محدث، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، جلد اول
* بليلاناصل، ل. (1387). بررسي عوامل تأثيرگذار در سازماندهي فضائي عناصر معماري و شهري تبريز با تاكيد بر نقشه دارالسلطنه قراجهداغي (1297 ﻫ . ق)، طرح پژوهشي، گروه معماري، دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز
* خانلو، م. (1364)، تبريز قديم از كهنترين ايام تاكنون، چاپ اول، تبريز: انتشارت تلاش
* سلطانزاده، ح. (1376). تبريز خشتي استوار در معماري ايران، چاپ اول، تهران: دفتر پژوهشهاي فرهنگي
* عمراني، ب. اسمعيليسنگري، ح. (1385). بافت تاريخي شهر تبريز، چاپ اول، تهران: انتشارات سميرا
* عوناللهي، س.آ. (1387). تاريخ پانصد ساله تبريز از آغاز دوره مغولان تا پايان دوره صفويان، چاپ اول، ترجمه: پرويز، زارع شاهمرسي، تهران: انتشارات اميركبير
* فخاري تهراني، ف. (1385). بازخواني نقشههاي تاريخي شهر تبريز، چاپ اول، تهران، شركت عمران و بهسازي شهري ايران (مادر تخصصي)
* مشكور، ج. (1352). تاريخ تبريز تا پايان قرن نهم هجري، تهران: سلسله انتشارات آثار ملي، شماره 96
* نادرميرزا. (1373). تاريخ و جغرافياي درالسلطنه تبريز، چاپ اول، تبريز: انتشارات ستوده