وجه تسمیه تبریز
در قدیمیترین کتیبهای که نام تبریز در آن به کار رفته است، در محل فعلی تبریز به دو قلعه اشاره میشود که گویا از هم مجزا بودهاند. دیاکونف در تاریخ "ماد" به جنگهای سارگن، پادشاه آشوری در714 (ق.م) اشاره کرده و به حمله او به طرف آذربایجان فعلی و جنگ با اوراتوها میپردازد و مینویسد: به دنبال فراریان عرصه جنگ کوه "اوآاوش" (سهند) ساکنان "اوشکائیا" (اسکوی کنونی) و پادگان محل، آنجا را ترک گفتند و سارگن بدون اینکه پیکاری کند، اشغالش کرد و فرمان داد دیوارهای آن را که چهارمتر ضخامت داشت، خراب کنند.
و سپس به حمله سارگن به قلعه مضاعف "تاروئی تارماکیس" (تبریز کنونی) اشاره کرده مینویسد: و قلعه مضاعف تاروئی تارماکیس را در سرزمین قبیله دالیان، که آن نیز پایگاه اسبان و ذخیره سواران اوراتو بود، ویران کردند، لشکریان آشور همه جا انبارهای وسیع جو را تصرف کرده و گندمزارها و مراتع را نابود میکردند.
با توجه به نوشته دیاکونف، گفته میشود که در اطراف تبریز، قبیلهای به نام "دالیان" زندگی میکردند و به نظر میرسد که نام این قبیله به صورت "تاروئی" بر تبریز اطلاق شده و در طی گذشت قرون تبدیل به تبریز شده است.
در مورد تاروئی تارماکیس در کتاب "تبریز قدیم، از کهنترین ایام تاکنون" از زبان پادشاه آشور آمده است: تامارکیسا (تارماکیسا/تبریز فعلی)، در این محل بناهای مستحکمی وجود دارد که دارای دیوارهای مزین و پیهای محکم است، که با خندقهای عمیق پر از آب محافظت میشود. در این مکان قشون همیشه به حال آمادهباش بود، و همچنین اسبها زین شده. من (سارگن دوم، پادشاه آشور) این ولایت را همچون تارعنکبوت محاصره کرده و مابین شهرهای آراسته آن نفاق افکنده و آنها را به جنگ با یکدیگر واداشتم. دیوارهای محکم آن را ویران ساخته و با خاک یکسان کردم، خانهها را آتش زدم. این قدیمیترین سندی است که نام تبریز در آن آمده است (رضازاد عموزینالدینی، 1380: 18_17).
مورخان ارمنی و شرقشناسان چنین نتیجهگیری کردهاند که تبریز پیش از اسلام، در قرنهای سوم و چهارم میلادی، شهری بوده است بسیار معروف از شهرهای کهنسال ماد به نام تبرمَئس. گروهی این شهر را همان تاوریز میدانند که بطلمیوس یونانی در یکی از کتابهای خود به آن اشاره کرده است. گروهی دیگر، تبریز را همان تَورِژ و نامی ارمنی میدانند.
عدهای بنای اولیه آن را به خسرو پادشاه ارمنستان که معاصر اردوان چهارم از پادشاهان دودمان اشکانی بود، نسبت میدهند و نوشتهاند که در ایالت اتروپاتن (آذربایجان) متصل به ارمنستان، شهری به نام داورژ بنا گذاشته شده است و این کلمه به مرور زمان به تاورژ و تاوریژ تغییر یافته است. بر اثر اختلاط کلمات تازی و پارسی (ژ) به (ز) تبدیل گشته و بالاخره به داوریژ، داوریز، تاوریز، توریز و نهایتاً به تبریز تغییر یافته است (جوادی، 1350: 63 ).
در سفرنامه شاردن در این مورد از زبان مورخین ارمنی آمده است: نویسندگان ارمنستان میگویند که این شهر یکی از بلاد بسیار قدیمی آسیا میباشد و در عهد باستان (شا_هاستن) یعنی مقر سلطنت خوانده میشده است، چون محل اقامت پادشاهان ایران بوده است و یکی از پادشاهان ارمنستان موسوم به خسرو ویس نام آن را به تبریز تبدیل کرد که در زبان تحریری ارمنی به معنای محل انتقام است و وجه تسمیه این اسم آن است که پادشاه ارمنی مزبور، شاهنشاه ایران را که قاتل برادر وی بود در این محل شکست داد. محمدجواد مشکور در مورد این داستان مینویسد: ارمنیان طبق یک وجه تسمیه عامیانه "داورژ" را مرکب از؛ دا_ ای_ ورژ میپندارند که در زبان ایشان معنی عبارت "این است برای انتقام" را میدهد . گویند که تبریز را شاهی ارمنی که خسرو اشکانی (232_217م) نام داشت بنا کرد و به یاد گرفتن انتقام اردوان پنجم اشکانی از اردشیر بابکان در آن محل قلعهای بنا نهاد و بدان نام داورژ داد که به معنی انتقامگاه است، بنابراین طبق تواریخ قدیم ارمنی قلعه تبریز در سال 235 میلادی توسط خسرو پادشاه ارمنی پی افکنده شده است.
مسلماً داستان فوق از جنبه تاریخی فاقد ارزش و اعتبار علمی میباشد زیرا قدیمیترین نام تبریز در کتیبه سارگن دوم، پادشاه آشوری در714 ق.م ذکر شده است و از این امر میتوان نتیجه گرفت که تبریز 900 سال قبل از جنگ خسرواشکانی پادشاه ارمنستان با اردشیر بابکان وجود داشته است (رضازاد عموزینالدینی، 1380: 18_17).
در برخی اسناد تاریخی وجه تسمیه تبریز را وجود آبهای گرم معدنی در اطراف این شهر میدانند. از جمله زکریابنمحمدبن محمود قزوینی در اثر خود آثارالبلاد و اخبارالعباد چنین مینویسد: در کمر و دامنههای سبلان آبهای معدنی هست و بیماران را شفا میدهند. یحیی ذکاء در اینباره مینویسد: نام نخستین این شهر در زبان مردم ساکن در آن "توری" بوده است که از دو بخش "تو" به معنای گرم و تب و سپس به معنی جریان رود و چشمه تشکیل شده و به محلی اطلاق میشده است که چشمههای آبگرم در آنجا جریان دارد. بعدها این واژه به تبریز تبدیل شده است (عمرانی، اسمعیلیسنگری، 1385: 58_57).
برخی دیگر از مؤلفین وجه تسمیه تبریز را ناشی از آتشفشانهای کوه سهند و نیز آبهای گرم اطراف این شهر میدانند و چنین مینویسند: و آن در زبان فارسی متداول به معنی "تب ریز" و "تب پنهان کن" و به قول اولیاء چلبی "ستمه دوکوجو" است و احتمال میرود این تسمیه یعنی پنهان کننده تف و گرما، به جنبشهای آتشفشانی کوه سهند مربوط باشد. در کتاب "ایران و قضیه ایرانی" در این زمینه آمده است: تبریز کلمهای آریائی مستخرج از تب یا تاب به معنی گرم و نیمه گرم و رز و ریزش و رش نیز از مصدر ریختن است. بنابراین معنی آن گرماریزان و ناشی از چشمه آب گرمی است که در مجاورت آن است، این کلمه به صورت توریز قدیمی درآمده است (رضازاد عمو زینالدینی، 1380: 36).
یکی دیگر از معروفترین نظرات در رابطه با وجه تسمیه تبریز، برگرفته از داستان آمدن زبیده خاتون زن هارونالرشید خلیفه عباسی به منطقه تبریز و برطرف شدن مرض تب او در این شهر میباشد . نویسنده کتاب "تاریخ تبریز از دوران باستان تا برآمدن مغولان" در اینباره مینویسد: نام این شهر در زبان مغولی "تیوریس" و در زبان دری تیوریز و دهقانان "تاب ریز" و در زبان فارسی تبریز میگویند. یعنی تب را میریزد . مؤسس این شهر هارونالرشید خلیفه عباسی است، زبیده خاتون زن هارونالرشید آب و هوای این شهر راپسندیده، و این خاک پاک عبیرآمیز را محل سرور و خوشگذرانی کرده و مبلغ زیادی خرج کرده و به بنای این شهر اقدام نمود و برای نام این شهر علمای فارس دولت عباسی تبریز گفتند.
بسیاری از مورخین به بنای تبریز به وسیله زبیده خاتون و وجه تسمیه ناشی از آن اعتقادی ندارند ، زیرا تاریخ تبریز بسیار قدیمیتر و نام تبریز مربوط به دوره قبل از اسلام میباشد و به قول نویسنده کتاب "جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی" اساسا ً در تواریخ قدیم هیچ جا ذکری از اینکه زبیده زن هارونالرشید به آذربایجان آمده باشد، به میان نیامده است (پيشين: 32_30).
فهرست منابع :
* جوادي، ش. (1350). تبريز و پيرامون ، تبريز: بنياد فرهنگي آذربايجانخاوري
* رضازاد عموزينالديني، م.(1380). تاريخ تبريز از دوران باستان تا برآمدن مغولان، چاپ اول، تبريز: نشر اختر
* عمراني، ب. اسمعيليسنگري، ح. (1385) . بافت تاريخي شهر تبريز، چاپ اول، تهران: انتشارات سميرا